خلاصه داستان : تونی پس از یک حادثه جدی اسکی در یک مرکز توان بخشی بستری می شود. او که وابسته به کادر پزشکی و داروهای مسکن است ، وقت خود را برای یادآوری داستان عاشقانه پر سر و صدایی که با جورجیو زندگی می کرد ، اختصاص می دهد.

Tony is admitted to a rehabilitation center after a serious ski accident. Dependent on the medical staff and pain relievers, she takes time to look back on a turbulent relationship that she experienced with Georgio.

خلاصه داستان : دریس و مانوئل دو دوست دوران کودکی هستند که در نهایت مسیرهای متضادی را در پیش می گیرند: مانوئل زندگی اراذل و اوباش را پذیرفت، در حالی که دریس پلیس می شود. وقتی بزرگ‌ترین معامله مانوئل به طرز وحشتناکی اشتباه می‌شود، این دو مرد دوباره ملاقات می‌کنند و به واقعیت می‌رسند...

Driss and Manuel both grew up on the same council estate. An estate where the sense of belonging to your patch is much stronger than the sense of belonging to a country, a nation or a culture... Manuel has assimilated this belonging, and he has even benefited from it and built his life on it. Driss, meanwhile, has shunned it. They will both have to face up to the consequences of their decisions – because they will each have a price to pay…

خلاصه داستان : الجزایر ، 1954. دو مرد بسیار متفاوت که توسط یک جهان در آشفتگی دور هم جمع شده اند مجبور به فرار در کوههای اطلس می شوند. دارو ، معلم فراخوان ، مجبور است از محمد ، روستایی متهم به قتل ، اسکورت کند.

A French teacher in a small Algerian village during the Algerian War forms an unexpected bond with a dissident who is ordered to be turned in to the authorities.