خلاصه داستان : بین دوستان و تجارت خانوادگی ، به نظر می رسد تابستان آرناود مسالمت آمیز باشد. صلح آمیز تا زمانی که وارد مادلین شود ، به همان زیبایی که کبود است ، یک بلوک بتونی از عضلات تنش یافته و پیشگویی های روز رستاخیز. او انتظار ندارد که چیزی باشد. او برای بدترین وضعیت آماده می شود او چیزهایی را که می آیند ، می خندد ، خنده خوبی را دوست دارد او دعوا می کند ، می دوید ، شنا می کند ، خودش را به مرز فشار می آورد. با توجه به اینکه او از او چیزی نپرسیده است ، تا چه حد با او همراه خواهد شد؟ این یک داستان عاشقانه است یا داستانی برای بقا. یا هر دو

Arnaud, facing an uncertain future and a dearth of choices in a small French coastal town, meets and falls for the apocalyptic-minded Madeleine, who joins an army boot camp to learn military and survival skills to prepare for the upcoming environmental collapse. Intrigued and excited by Madeleine’s wild ideas, Arnaud signs up for the boot camp himself. They soon realize that the boot camp is harder than they’d imagined, but the experience nonetheless cements them together as the couple continues to explore their young love.

خلاصه داستان : الجزایر ، 1954. دو مرد بسیار متفاوت که توسط یک جهان در آشفتگی دور هم جمع شده اند مجبور به فرار در کوههای اطلس می شوند. دارو ، معلم فراخوان ، مجبور است از محمد ، روستایی متهم به قتل ، اسکورت کند.

A French teacher in a small Algerian village during the Algerian War forms an unexpected bond with a dissident who is ordered to be turned in to the authorities.