خلاصه داستان :

A man's (Abhishek Bachchan) innocent gift to his grandfather sparks a power struggle in a village that recently received electricity.

خلاصه داستان : در پی کشته شدن یک مرد ثروتمند ، تعداد زیادی مظنون وجود دارد که اظهاراتی پر از دروغ روایت می کنند ؛ چارلی باید متهم اصلی را پیدا کند ...

A rich man dead, a town full of suspects, narratives filled with lies and an innocent convict. How will Charlie navigate through the mystery when every face hides a secret?

خلاصه داستان : یک گروه تبهکار به سرکردگی شخصی بنام بابا شاه “میتون” از اشخاص ثروتمند درخواست پول میکردند که در این میان یکی از این اشخاص از پرداخت پول خودداری میکند و موجب کشته شدنش میشود فرزند خوانده این شخص برای انتقام گرفتن از این گروه اقداماتی انجام میدهد که … Kantilal Shah a Mumbai based businessman is killed by underworld Don Baba Sikander after he fails to pay him the extortion money,Karan adopted son of Kantilal Shah had advised him not to do...

India is held at ransom by international extortionist, Baba Sikander and his brothers. It is up to five heroes to stop him.

خلاصه داستان : عشق نادان زندگی آشوتوش با ملاقات با رامونا در هتل که محل کار اوست تغییر می کند. از سوی دیگر، چارولاتا با سابهاش کاپور، فیلمساز دوست می شود و رازی را با او در میان می گذارد. راز چیست...

Ashutosh's life changes when he meets Ramona at the hotel, which is his work place. On the other hand, Charulata grows friends with Subhash Kapoor, a filmmaker, and shares a secret with him. What is the secret?

خلاصه داستان : کیران به شوهرش راج مشکوک می شود که با دالی رابطه دارد و کارآگاهی را برای جاسوسی از آنها استخدام می کند. راج نیز به نوبه خود یک پیشخدمت استخدام می کند تا وانمود کند که دوست پسر دالی است.

Do Knot Disturb is a comedy movie which is based on a rich businessman who wants to hide his extra marital affair with a supermodel. He bribes a waiter into pretending to be the model's boyfriend. Mistaken identities and misunderstandings follow which are sure to take the viewers on a hilarious ride.It is a remake of the French movie La doublure (The Valet).

خلاصه داستان : خسته از همسرانشان ، بهترین دوستانشان ، متی ، پریم و عمار ، پس از سه سال دوباره به هم می پیوندند و تصمیم می گیرند رابطه داشته باشند - اما در عوض مظنونان اصلی تحقیقات قتل می شوند.

Three henpecked friends try to escape their unhappy marriages by seeking out some extramarital fun, only to end up being blackmailed.

خلاصه داستان : وفاداری ، احترام ، تعهد و عشق. عشق چیست؟ وفاداری ، احترام ، تعهد و دوستی. دوستی و عشق ... عشق و دوستی ... خیلی چیزهای مشترک ، اما در احساسات خیلی متفاوت!

Young Raj Malhotra (Akshay Kumar) lives with his elder brother, Rohit; his sister-in-law Kiran, and a niece. After an accident fractures his leg, he is unable to walk for some time. Due to psychological reasons, he cannot walk even after the fracture heals. When the Malhotras move to Dehra Dun, Raj befriends young Kajal (Dutta), as both share a common passion for airplanes. Kajal encourages Raj to walk, and succeeds. Years later the two continue to be fast friends, and everyone expects them to marry soon. Then Raj is recruited by the Indian Air Force and goes for training for a year and a half. After his training gets over, he rushes to Kajal to propose to her, only to find out that she has given her heart to a multimillionaire, Karan Singhania (Verma), who owns several airplanes and choppers. Raj congratulates Kajal and Karan, but does not reveal his true feelings.

خلاصه داستان : لندن ، یک کافه شلوغ ، یک میز برای به اشتراک گذاشتن. دو غریبه برای از بین بردن وقت ، داستان های "چگونه با نامزدم ملاقات کردم" به یکدیگر می گویند. ریکی (ابیشک باچان) با نامزد خود آنایدا (لارا دوتا) در ریتز پاریس و آلویرا (پریتی زینتا) با شاهزاده جذاب استیو (بابی دیول) در مادام توسو در لندن دیدار کردند. داستان ها پیش می روند و در پایان جلسه خود هر دو به طرز نگران کننده ای به سمت یکدیگر جذب شده اند. آنچه در زیر می آید یک داستان عاشقانه دیوانه وار پر از دروغ ، فریب و یک چهار ضلعی پیچیده است - ریکی و آلویرا و خود آنائیدا و استیو خود را به یک آشفتگی زیبا تبدیل کرده اند ، جایی که هر یک از آنها باید سریع روی پاهای خود فکر کنند

London, an overcrowded cafe, one table to share. Two strangers tell each other “how I met my fiancé” stories to kill time. Rikki met his fiance Anaida at the Ritz in Paris and Alvira met her prince charming Steve at Madame Tussauds

خلاصه داستان : در Orbit Park ، هند؛ دو تبعه بریتانیایی توسط یک ببر شدید مردی که می خورد ، کشته می شوند و به دنبال آن چندین واقعه دیگر ، که همه مربوط به مرگ انسان ها هستند. دو ماه بعد ، محقق نشنال جئوگرافیک ، کریش تاپار و همسر عکاس وی ، رایا ، تصمیم می گیرند برای تحقیقات در مورد این حوادث ، به پارک سفر کنند. در راهشان؛ آنها به پنج شکارچی دیگر ، Dev Malhotra ، دوست دختر او ، Ishika ، Vishal ، Sajid و Bagga معرفی شده اند. این دو گروه به یکدیگر می پیوندند و به زودی توسط کالی پراتاپ سینگ هدایت می شوند. کمی می فهمید که کالی یک روح خراب است که مصمم است آنها را یکی پس از دیگری از بین ببرد

After a series of deaths in Orbit Park, India, are attributed to a man-eating tiger, wildlife expert Krish and his photographer decide to investigate the incidents for a magazine article.

خلاصه داستان : داستان در مورد دو دیوید است. دیوید (ویکرام) ماهیگیر 30 ساله ای است که در گوا زندگی می کند. دیوید که مستی بی خیالی است و درگیر در نبردهای میخانه و سایر فعالیتهای ناخواسته می شود ، برای دوستان ناشنوا و بی صدا رم (ایشا شروانی) قرار می گیرد. در همین حال ، دیوید دیگر (جیوا) ، یک گیتاریست 19 ساله است که در بمبئی زندگی می کند. او از پدرش پدر نوئل (ناصر) بخاطر برخورد خیرخواهانه خود متنفر است. در همین حال ، یک MLA به پدرش حمله می کند و با گروهی از مردم به او بی رحمانه می پردازد و متهم می شود که نوئل سعی دارد همه را به مسیحیت تبدیل کند. دیوید می آموزد که این به منظور تبلیغ ارزان بوده است و تلاش می کند تا به او برسد. دو داوود تصمیم دارند تصمیمی بگیرند که زندگی آنها برای همیشه تغییر کند

The story is about two Davids living in different parts of India whose lives eventually come together in a twist of events., who are about to take a step which is going to change their lives forever.

خلاصه داستان : دوچرخهسواری مستقر در بانکوک ، سامر سینگ با گلشن به بدهی می پردازد و برای زندگی با برادرش ساگار و دوست دختر زنده اش مونا به باهاما می گریزد. اما گلشن با او درگیر می شود ، گفته می شود که نیکی را که سمیر دوست دارد ، می کشد و مونا را به زور ربوده است. برای بازگشت پول ، این دوتایی به همراه آراو مالوتوتا تصمیم می گیرند تا کف اقیانوس را برای کشتی "بانوی در آبی" که در ژوئیه سال 1949 غرق شده بود ، بریزند. این کشتی حاوی گنجینه ای است که توسط کشتی بازگردانده می شد. استبداد انگلیس به عنوان یک ژست حسن نیت. این سه نفر به زودی متوجه می شوند که خطرات ناشناخته در انتظار آنهاست و یکی از آنها دستور کار پنهانی از خودش دارد

Three men pursue sunken treasure left by a ship wrecked in the shark infested Pacific.

خلاصه داستان : یک شرکت فیلم سازی دو بازیگر که اسم یکی بانتی هست که به هنر علاقه دارد و دیگری بابلی هست که نوشتن و خواند انگلیسی بلد نیست را برای یک فیلم انتخاب کرده ولی نمیداند نقش قهرمان رو به چه کسی بدهد چون...

Champak Chaturvedi runs a theatrical troupe in India. He hires two men, Bunty - a graduate in Arts, and Babla- who cannot read nor write English. One has to play the role of the play's hero, while one the villain. Both men end up squabbling with each other, as both want the hero's part. Then Champak finds out that Bunty has molested the play's heroine, Anjali, and punishes him. The group gets a contract to stage 30 plays in Britain, however, on the day of the departure, Anjali opts out, leaving Champak no alternative but to travel without a heroine, but hoping to recruit one while in Britain. Upon arrival, Babla sets about to find a suitable heroine from the Indian population, but Bunty beats him to it and recruits a woman named Munni.

خلاصه داستان : یک پلیس سابق تنها که به دلیل نیازش به انتقام جویی رانده می شود ، هیچ کس ، هیچ چیز قادر به نفوذ در پوسته خود نیست. حتی عشق مگنا که بیهوده امید ندارد عشق او باعث شود درد او را فراموش کند. در حالی که ریکاو را در خیابان های بمبئی هدایت می کند. امجد هنوز هزاران چهره را در خیابان جستجو می کند و به دنبال برادرش اژار است که سالها پیش مفقود شد. امجد بیهوده تلاش می کند تا درد خود را با عشق به حنا پنهان کند. اما چگونه می توان درد چنین ضرر شخصی را رقیق کرد؟ جاه طلبی آویناش کاپور را به بمبئی آورد ، همان جاه طلبی که هندو را به خود جلب کرد. جاه طلبی برای تبدیل شدن به یک ستاره فیلم برای پیدا کردن زرق و برق ، شهرت ، موفقیت و ثروت. در عوض آنها یکدیگر را پیدا کردند

A grieving policeman and a rickshaw driver are brought together by a dark, tragic secret that will change their lives forever.

خلاصه داستان : کاران (بابی دئول) ثروتمند بود و یک عمارت محل سکونت وی بود. راج (اکشی کومار) جیب های خالی داشت و آسمان سقف او بود. جت کاران اطمینان داد که در صورت تمایل می تواند پرواز کند. راج فقط به دو پا بستگی دارد. کاران خانواده و در عین حال عشق ناجوانمردانه داشت. راج عاشق اشتراك بود اما خانواده را هوس كرد. کاران کازانوا ابدی بود. راج مرد ضرب المثلی یک زن بود. کاران همه اینها را داشت و با این حال احساس خالی می کرد. راج هیچی نداشت ، اما قلبش پر بود. آنها دو نفر با هم متفاوت بودند. با این حال آنها یک زمینه مشترک پیدا کردند. یکی که به جاده شکوه دوستی منجر شد! پیوند آنها غیرقابل تغییر بود

Karan (Bobby Deol) was wealthy and a mansion was his habitat. Raj (Akshay Kumar) had empty pockets and the sky was his roof. Karan's jet ensured that he could fly if he wanted. Raj could only depend on his two feet. Karan had a family and yet craved love. Raj had love to share, but craved a family. Karan was the eternal Casanova. Raj was the proverbial one-woman man. Karan had it all, and yet felt empty. Raj had nothing, but his heart was full. They were two people as different as can be. Yet they found a common ground. One that led to the glorious road of Friendship! But can they sustain their friendship when new conflicts arise?

خلاصه داستان : آینهاش مالچرتا (بابی دیل) با سننجا (لارا دوتا) ازدواج کرده است. یک شب سانجانا به قتل میرسد،اوینش برای قتل همسرش بازداشت می شود ...

Avinash Malhotra (Bobby Deol) is married to Sanjana (Lara Dutta). One night Sanjana is murdered, and Avinash is arrested for the murder of his wife.

خلاصه داستان : مردی که 14 سال بدون هیچ دلیل منطقی دستگیر و زندانی شده بود، ناگهان آزاد می شود و 4 روز فرصت دارد تا بفهمد چرا این کار با او انجام شده است.

The film is about a man, who has been imprisoned for 14 years, who has been released and has four days to figure out why he was imprisoned in the first place.

خلاصه داستان : یک "گورو عشق" به مردان دیگر کمک می کند ، از مادر مجرد بیوه ای برخوردار است ، اما درگیر جنجال ها می شود.

A 'Love Guru' assists other males, woos a widowed single mother, but becomes embroiled in controversies.

خلاصه داستان : پسر كشمیری ضعیف اما با استعداد ، نور ، به عنوان نگهدارنده ثبات توسط Begum استخدام می شود. او به شدت شیفته دخترش فردوس است. بیگم متوجه اقدامات خود می شود و فردوس را به لندن می فرستد. او برای جلب عشق فردوس از نور می خواهد که موفق شود. وقتی بزرگ شد ، به یکی از موفق ترین هنرمندان جوان هند تبدیل می شود. اما بیگم برنامه دیگری برای از بین بردن خواسته های خود دارد

A young artist tries to win the heart of his muse, while her mother hatches a scheme to end his quest for true love.

خلاصه داستان : خاکی یک تیم از نیروی پلیس یک تروریست ادعایی را از چاندانگار به بمبئی اسکورت می کند. با این حال سفر آنها به یک بقای مرگبار تبدیل می شود که یک پلیس سابق سعی می کند آنها را برای رسیدن به بمبئی متوقف کند...

Just as he is preparing for his daughter's wedding, a veteran policeman is assigned to a crack team transporting a Pakistani secret agent to trial. Is the latter innocent?

خلاصه داستان : سه پسر و سه دختر به دنبال عشق واقعی خود هستند و در همین حال که آن ها هم دیگر را پیدا میکنند به هم دروغ های می گویند که دستشان رو می‌شود و دروغ های آن ها مشخص میشود...

Believing himself to be a jinx and bringing bad luck upon himself and others, a man attempts to find true love, but ends up in very complicated relationships.

خلاصه داستان : زندگی کیشان و سانی پس از آن که دوست زن زنشان پرم، آنها را با یک هوکر به نام بابی قرار می دهد که منجر به شبکه ای از دروغ ها و سردرگمی ها می شود، دچار مشکل می شود.

Tired of his wife's unnecessary suspicions, Kishen is drawn to have an affair with the call girl Bobby, arranged by his friend Prem. Further problem arises when Kishen's co-worker, Sunny's wife catches Kishen red-handed with Bobby, who is introduced as his wife.

خلاصه داستان : داستان فیلم بر اساس زندگی واقعی کریکت باز سابق هندی، محمد عزاردین می باشد.

The famous and idolized Indian cricketer Mohammad Azharuddin, known as Azhar, faces in court those who accuse him of match-fixing in exchange for large sums of money during the national team's tour of South Africa.

خلاصه داستان : DCP Patnaik و تیمش در حال مبارزه با سیاستمداران فاسد و مافیا بر شهر بمبئی حکومت می کنند. با این حال ایمان آنها به قانون و نظم با نتایج جدی آزمایش می شود.

Crime is at its highest peak in Mumbai with it split in three ways. Walia has one-third, Manik Rao has one-third and Roshni has a third of the Mumbai territory. The crime rate rises with more smuggling, trading and illegal activities soaring.

خلاصه داستان : داستان فیلم درباه یک مرد فقیر است که در یک روستای کوچک زندگی خود را به سر می برد تا آن که رفیق قدیمی اش به عنوان یک بازیگر معروف دوباره به آنجا می رود...

When a famous Bollywood actor visits a small village for a film's shoot, a lowly hairdressers claim that they were once childhood friends soon makes him the centre of attention.