خلاصه داستان : دو زوج تازه ازدواج کرده بعد از ازدواجشان ناگهان و ناخواسته از همسرانشان جدا می‌شوند و یکی از عروس‌ها همراه داماد دیگر می‌رود...

Set in 2001, somewhere in rural India, two young brides get accidentally swapped on a train. In the ensuing chaos, they each encounter a host of colourful characters, resulting in hilarious and unexpected consequences.

خلاصه داستان : فیلم عملیات رانیگانج، داستانی واقعی از یک مهندس ارشد معدن است که در سال 1989، وقتی سیل ده‌ها کارگر را در یک معدن زغال سنگ گرفتار می‌کند، برای نجات آنها یک ماموریت نجات جسورانه را آغاز می‌کند.

A real-life story of additional chief mining engineer Jaswant Singh Gill who helped in the rescue of people when a coal mine in Raniganj, West Bengal, was flooded. The incident dates back to 1989.

خلاصه داستان : "آرمان علی" راننده ای است که برای یک مدیر ارشد در بمبئی کار میکند. او یک ماه مرخصی میگیرد تا به دنبال شوهری برای دختر جوانش بگردد. اما کار او سه ماه طول میکشد و زمانی که قصد دارد دوباره سرکار بازگردد، کارفرمایش او را تهدید به اخراج میکند...

This is the story of Armaan Ali, a driver working for a senior executive in Mumbai. He takes a month's leave to find a husband for his teenage daughter, who lives near Hyderabad. When he is delayed and returns to work after three months, his employer threatens to sack him. But he is persuaded to listen to the reason for Armaan Ali's delay. The story he relates is delightful, hilarious -- and poignant.

خلاصه داستان : یک رهبر راهزن همسر پلیس را که خواهرش را کشته بود می رباید ، اما بعداً عاشق او می شود.

A bandit leader kidnaps the wife of the policeman who killed his sister, but later falls in love with her.

خلاصه داستان : آرجون که با دریافت اسلحه در یک پیک، زندگی او تغییر چشمگیری پیدا می کند. .

Arjun is a middle-class guy who wants to become an actor. Along with his friend, he tries to audition for various roles and meet different directors. He has a girlfriend, Subbu, whose father is against Arjun becoming an actor. One day, he accidentally receives a gun as a parcel, which turns his life upside down.

خلاصه داستان : جایدو آناند یک سلبریتی است و زندگی نسبتاً منزوی دارد. یک روز او به کمک زن جوانی به نام واندانا آچاریا می آید و عاشق او می شود. واندانا به او احترام می گذارد، اما عاشق مرد دیگری به نام ابیمانیو می شود. این خبر جایدف را متلاشی می کند، اما او تصمیم می گیرد چیزی به واندانا نگوید. سپس جیپی که آبیمانیو و واندانا در آن سفر می کردند مورد حمله قرار می گیرد

Jaidev Anand is a celebrity, and lives a fairly isolated life. One day he comes to the rescue of a young woman, Vandana Acharya, and falls in love with her. Vandana respects him, but falls in love with another man, Abhimanyu. This news shatters Jaidev, but he decides not to tell Vandana anything. Then the jeep in which Abhimanyu and Vandana were traveling is attacked by an assailant named D.K., and as a result Abhimanyu gets killed. Jaidev is sorry for Vandana, but gets his hopes up enough to propose to her, and to his joy, she accepts. The plans are on for an early marriage, but before that could happen Vandana meets a single mother, Gayetri, and her son. It is then she finds out that Jaidev is already married, and also has a son. What possible reason could Jaidev have for not sharing this information with Vandana?

خلاصه داستان : یک پادشاه دنیای زیرین افرادی را انتخاب می کند که از سراسر جهان به "شانس" برخوردار شده اند تا در یک سری چالش های طراحی شده برای آزمایش فاکتور "شانس" خود شرکت کنند ، زیرا قماربازان در سراسر جهان بر روی آنها شرط می بندند.

Born lucky, Karim Moussa takes to exploiting it instead of focusing on studies. Now a wealthy gambler, he decides to recruit about a dozen lucky people to participate in a deadly game of survival.

خلاصه داستان : در یک روز کاری شلوغ ، در پرواز عبوری در منطقه IT در حیدرآباد یک حادثه بزرگ اتفاق می افتد. در این حادثه هیچ یک آسیب ندیده اما صدها وسیله نقلیه و مردم در ترافیک گیر کرده اند. ساعت ها می گذرد اما هیچ ترافیکی حرکت نمی کند. یک جوان کریشنا واچان (ساندیپ کیشان) که با دوچرخه خود از پل هوایی عبور می کند ، دختری زیبا (نیتیا منن) را در اتومبیل می بیند و شروع به پسندیدن او می کند. بعد از چند ساعت ، از طرف شخصی ناشناس تماس گرفته می شود که اگر طبق دستور او عمل نکند ، دختر اتومبیل از روی اسلحه تیرانداز کشته می شود. آن مرد کیست؟ چرا او کریشنا واچان را برای انجام ماموریت خود برای منفجر کردن پل هوایی انتخاب کرده است؟ کریشنا واچان چگونه از این قسمت بیرون آمده و بقیه داستان را شکل می دهد؟

In an attempt to free their jailed terrorist boss, Aslam, a group of terrorists plants a bomb on a flyover in Hyderabad. Their idea is to cause a traffic jam on the flyover and blackmail the government into releasing Aslam. Krishna is an average young man who goes out to withdraw money from an ATM. Unfortunately, he along with Nithya Menen and many others get caught in the traffic jam on the same flyover. What happens next? Watch to find out

خلاصه داستان : یک پزشک NRI برای فروش دارایی خود به هند برمی گردد اما و...

A doctor living abroad returns to India to sell his property, where he falls in love with a woman who tries to get him to help the people in her village.

خلاصه داستان : یک مهندس بدون خشونت پس از تلاش های خود برای نجات یک محله محلی منجر به قتل پسرش شد.

Rahul, a young man, tries to protect his wife from a goon who wants to forcibly marry her. When all things go against Rahul, he becomes an angry man, and sets out to fight against the goon.

خلاصه داستان : در آنانتاپور ، یک مرد خوش قلب (سای کومار) اعتماد خیرخواهانه ای را در یک خانه بزرگ ییلاقی اداره می کند. این املاک مالک هکتار زمین است که در اصل به یک خانواده سلطنتی تعلق دارد. یک شخص شرکتی (کبیر) با ارتباطات در دولت تلاش می کند تا جریب های زمین را اشغال کند. دادگاهی یک ماه به اعتماد فرصت می دهد تا ثابت کند که زمین ها به خانواده سلطنتی تعلق دارد یا در اختیار شخص شركت قرار می گیرد. او به جستجوی اعضای خانواده سلطنتی به حیدرآباد می آید. در حیدرآباد ، ما با راننده تاکسی بالو (سای دارام تج) و پدرش (راجندرا پراساد) ملاقات می کنیم که زندگی متوسطی را در یک خانه طبقه متوسط ​​دارند. پدر بالو مشروبات الکلی می شود زیرا تمام پولش را مدتها قبل از دست داده بود. بالو قلب خود را به بلام سریدوی (رااشی خانا) از دست می دهد که در SI استخدام می شود

A taxi driver and orphan join a battle to save royal heirs from a corrupt, greedy businessman.

خلاصه داستان : Manikchand Khiralal یک مدل مبارز است که وقتی مربی خود ، دالی ، دوست پسر دیگری پیدا می کند ، او را لگد می کند. Lalabhai Bharodia هیچ تبحر تجاری ندارد و میلیون ها نفر را از دست داده است. شروتی یک طراح بسیار بدسرپرست و کم حقوق است. گوراو نگی از کار خود با Glamour Ad Agency اخراج شد. آشیما کاپور بازیگر صابون در طول روز در لیست سیاه است. و بابی آرورا کسایی است که از پدر و مادر ثروتمند خود زندگی می کند و وقت و پول آنها را هدر می دهد. اگرچه هیچ چیز مشترکی ندارند ، اما به زودی خواهند فهمید که توسط یک میلیاردر عجیب و غریب ، کریشناکومار جیسوال ، به عنوان وارثان آینده نساجی جیسوال انتخاب شده اند

Manikchand Khiralal is a struggling model who gets kicked out by his mentor, Dolly, when she finds another boyfriend; Lalabhai Bharodia has no business acumen, and has lost millions; Shruti is a much abused and underpaid designer; Gaurav Negi gets fired from his job with Glamour Ad Agency; Ashima Kapoor...

خلاصه داستان : هنگامی که جوانی به نام تامیل مطلع شد که یک تاجر قصد ساخت کارخانه ای در روستای خود را دارد ، از ترس آلودگی سعی در جلوگیری از این طرح دارد.

A village is protesting against the setting up a copper plant, but when their leader dies, the corporate company behind the plant sends in a look-alike to facilitate their plan.

خلاصه داستان : یک جوان باهوش برای پیروزی در انتخابات مجلس قانونگذاری ایالتی با این شرایط روبرو است که بتواند تأیید پدر و مادر خود را به دست آورد.

A young man decides to contest in the village elections and defeat a corrupt politician in order to impress his girlfriend's father and marry her, but with time realizes life holds something else for him.

خلاصه داستان : گروهی از افراد مرتکب جنایات غیرقابل توصیف می شوند و اطمینان دارند که از این راه دوری می کنند زیرا هیچ شاهد وجود ندارد. اما طبیعت شاهد جنایات آنها است و وقتی هر پنج عنصر طبیعت برای انتقام جویی ترکیب می شوند ، آیا می توانند باز هم از بین بروند.

A group of people commit unspeakable crimes and are confident of getting away with it since there are no witnesses. But nature is witness to their crimes and when all five elements of nature combine to take revenge, can they survive against its wrath?

خلاصه داستان : رام (شاه) و لاکشمن a.k.a خوش شانس (Allu Arjun) برادر هستند. رام پسر صمیمی است که بزرگ می شود تا یک پلیس صادق شود. خوش شانس یک پسر خوش شانس است که از زندگی لذت می برد. رام و خوش شانس یک نوع مبارزه با تام و جری ادامه دارند. سیوا ردی (راوی کیشان) جناحی است که می خواهد سیاستمداری شود. رام شواهدی را علیه سیوا ردی جمع می کند و لاکی ناخواسته آنها را متوقف می کند. بقیه داستان همه چیز مربوط به مسابقه بین لاکی و سیوا ردی است

Ram and Lakshman, aka Lucky, are brothers who are polar opposites in nature. Their mother wishes to see them united.

خلاصه داستان : بیست و یک چیز سامر طلسم است که فکر می کند با هر چیزی می تواند دور شود. هنگامی که او یک تاریخ خوش شانس را با 'Chandigarh Shakira' ، Jasleen به زمین می اندازد ، وی تصمیم می گیرد بدون فکر دیگری مارک مارک جدید پدرش را ماروتی کند. پس از یک شب دیوانه در یک میخانه ، یک سرگرمی سرگرم کننده در اطراف مسیر معروف گهری و یک قله بر روی گونه ، سامر در نهایت باخت اتومبیل به پایان می رسد. این ماشین قرار بود هدیه ای برای خواهرش در عروسی خود باشد و احتمالاً تنها چیزی است که پدر محکم او ، Tej Khullar تا به حال پول برای آن خرج کرده است. تنها با گذشت سه روز از یافتن این موضوع ، او باید اطمینان یابد كه پدرش هیچ كسی از آنچه انجام داده است دریافت نمی كند

Twenty-something Sameer is a brat who thinks he can get away with anything. When he lands a lucky date with 'Chandigarh Ki Shakira', Jasleen, he decides to sneak out his Dad's brand new Maruti without a second thought. After a mad night at a pub, a fun drive around the famous Gehri route and one peck on the cheek, Sameer ends up losing the car. The car was meant to be a gift for his sister on her wedding and is probably the only thing his stingy dad, Tej Khullar ever spent money on. With only three days to find it, he must ensure his dad doesn't get a whiff of what he has done. Else, he will be turned into butter chicken. Sameer's life will be turned upside down as he comes face-to-face with some insane characters like a Bhai from chor bazaar, an old man with a rifle pointed at his nose and of course, the Chandigarh cops.

خلاصه داستان : ساتیام با پیگیری دادخواستی که به نظر می رسد وسواس زیادی در اختیار دارد ، توسط آژانس تحقیقات ملی استخدام شده است تا در گرفتن پدرامابهام ، استاد مبل ، کمک کند.

A cat and mouse chase between a powerful mafioso and a sharp cop, interlaced with a love-story and some comedy. How a Central Intelligence Officer uncovers the truth of a world famous magician and mimic artist is depicted in this ‘Love Intelligence Enmity’ film.

خلاصه داستان : یک کماندوی نترس با خبر خودکشی برادرش به خانه می رسد تا اینکه شروع به بررسی عمیق دلیل مرگ مرموز او می کند.

A fearless commando arrives home at the news of his brother's suicide until he starts to deeply investigate the reason behind his mysterious demise.

خلاصه داستان : داستان میگنا را دنبال می کند که پس از سرقت تلفنش درگیر یک سری اتفاقات می شود.

It follows the story of Meghna, who gets embroiled in a series of events after her phone gets stolen.

خلاصه داستان : زنی از خانواده ای با طبقه بالا هندو است. نام وی نیرلا است. خانواده اش می خواهند که او با یک مرد طبقه بالا هندو ازدواج کند. او موافق این کار است. اما قبل از عروسی ، او با یک هندی فقیر ملاقات می کند. این مرد متعلق به یک قشر بسیار پایین است. این مرد همچنین دارای طبع بسیار گرم است و دائماً درگیر دعوا می شود. اما هر دو عاشق یکدیگر می شوند. خانواده نیرجالا از اجازه ازدواج با وی خودداری می کنند. آنها او را مجبور به ازدواج با مرد مورد نظر خود می کنند. در این بین ، Radhe درگیر می شود و شخصی خیلی محکم به سر او می کوبد. Radhe حواسش را از دست می دهد و به زمین می افتد. وقتی او را بیدار می کند ، خود را یک بیمار روانی می یابد. بیمارستان او را بسیار خشن می داند و آنها را به زنجیر می کشند

A rowdy ex-college boy who, after a hazing session, loses his heart to first year student Nirjara, a traditional Brahmin girl.

خلاصه داستان : هواپیماربای یک خودروی باند محلی پس از سرقت خودرو با مشکل روبرو می شود.

The fate of four friends, who work at a garage, witness drastic changes after they lock horns with a dreaded gangster in town

خلاصه داستان : حماسه اکشن تاریخی با الهام از زندگی یک قهرمان بزرگ به نام ناریشما ردی، که ده سال پیش از سیپوی موتینی علیه کمپانی شرقی به پا خواست و انقلاب کرد و...

Gwalior Fort, during the Indian Rebellion of 1857. In a moment of despair, Lakshmibai, Rani of Jhansi, encourages her men by telling them the heroic story of Uyyalawada Narasimha Reddy, a brave Telugu chieftain who took up arms in 1846 to protest against the numerous arbitrariness and crimes perpetrated by the leaders and military forces of the East India Company.

خلاصه داستان : وقتی مردی بی گناه که آرزوی نوازندگی را دارد به خاطر ارتکاب قتل به مشکل می خورد، تصمیم می گیرد با همرزمانش برای مسابقه ای یک گروه موسیقی تشکیل دهد، اما...

After being accused of murder and awaiting his death penalty, Kishen Mohan Girhotra is compelled by NGO worker Gayatri Kashyap to form a musical band of prisoners to compete at band competition held at the dreaded jail of ‘Lucknow Central’. Kishen befriends and convinces a talented bunch of criminals to form a band that provides them with a purpose and a new lease of life.