خلاصه داستان : زندگی یک زن از روزی که شغل خود را به عنوان برنامه نویس کامپیوتر از دست می دهد، تغییری قطعی پیدا می کند...

After losing her job as a computer programmer, Lucía decides to become a cab driver.

خلاصه داستان : پسر جوانی به طور اتفاقی سوراخی در زمین پیدا می کند که پسر دیگری در آن زندانی شده است...

While playing outside one day, nine-year-old Michele discovers Filippo, who is chained to the ground at the bottom of a hole. Michele witnesses town baddie Felice nearby and suspects something bad is happening. Michele is unsure whom he should tell about his discovery, eventually spilling the beans to his closest friend. Michele's parents learn of his discovery and warn him to forget what he saw

خلاصه داستان : زندگی مانولو در بحران است: ازدواج او در حال شکست است ، رابطه او با دو فرزندش عالی نیست و از کار یکنواخت خود متنفر است. با این حال ، همه چیز تغییر می کند وقتی آنتونیو ، یک بیمار سرطانی 15 ساله در این داستان کریسمس دلگرم کننده وارد زندگی اش می شود

The title refers to those strange coincidences that happen to us sometimes and that seem inevitable, like a product of destiny. Inspired by the experience of a Canarian child victim of cancer, the film is conceived as a Christmas story.

خلاصه داستان : زمانی که یک کارمند مد فکر می کند که پس از باردار شدن باید به حرفه امیدوارکننده خود پایان دهد، رئیس او پیشنهاد می کند که کودک را به فرزندی قبول کند.

When a fashion employee thinks she will have to end her promising career after getting pregnant, her boss offers to adopt the child.

خلاصه داستان : داستان درباره مردی بنام «پاول» است که بعد از اتمام جنگ جهانی دوم و پس از مدت ها برای دیدار با خانواده به سان فرانسیسکو باز میگردد…

World War II vet Paul Sutton falls for a pregnant and unwed woman who persuades him -- during their first encounter -- to pose as her husband so she can face her family.

خلاصه داستان : داستان فیلم مادران موازی در مورد دو مادر است. دو مادر به نام‌های جانیس (با بازی پنه‌لوپه کروز) و آنا (با بازی ملینا اسمیت) که در اتاق یک بیمارستان در آستانه به دنیا آوردن فرزندشان هستند و...

Two unmarried women who have become pregnant by accident and are about to give birth meet in a hospital room: Janis, in her late-thirties, unrepentant and happy; Ana, a teenager, remorseful and frightened.

خلاصه داستان : Trevor Reznik یک ماشین کاری در یک کارخانه است. یک مورد شدید بی خوابی باعث شده است که او در یک سال خواب نبیند ، و بدن او تقریباً به هیچ وجه پژمرده نشود. او یک اجبار وسواس انگیز برای نوشتن یادداشت های یادآوری و پیگیری وزن کمرنگ او ، که هر دو در آپارتمان خود روی چسب های زرد کتیبه شده بودند. تنها کسی که از لحاظ احساسی به زندگیش اجازه می دهد استوی است ، یک روسپی است ، اگرچه او با ماریا ، یک پیشخدمت مادر مجرد که در یک ناهارخوری فرودگاه کار می کند ، عصبانی است. همدستان وی به دلیل ندانستن آنچه در زندگی او اتفاق می افتد و باعث ظهور جسمی او شده است ، با وی ارتباط و اعتماد ندارند. یک حادثه در محل کار او را بیشتر با همکاران خود بیگانه می کند

Trevor, an insomniac lathe operator, experiences unusual occurrences at work and home. A strange man follows him everywhere, but no one else seems to notice him.