خلاصه داستان : ایمان و خانواده‌اش از ایران فرار می‌کنند و در نهایت به هتلی می‌روند که به مرکز پناهندگان در شمال سوئد تبدیل شده است. ایمان نقش خود را به عنوان پدرسالار خانواده حفظ می کند اما او به همسرش عهدشکنی می کند و به باشگاه کشتی محلی می پیوندد. شایعات پخش شد، ایما...

In the aftermath of a devastating rumor, Iman and his family have been forced to flee Iran. As refugees, they end up in a run-down hotel in northern Sweden. Despite feeling powerless, Iman tries to maintain his role as the family patriarch. To increase their chances of asylum, he breaks a promise to his wife and joins the local wrestling club. As the rumors start to resurface, Iman’s fear and desperation begin to take a hold.

خلاصه داستان : داستان فیلم در مورد زنی به نام سوفی است که همسرش را از دست داده و دچار تغییرات عمده‌ای می‌شود. او به عنوان یک مادر تنها برای دخترش تلاش می‌کند و به دنبال یافتن راهی برای پر کردن خلاء احساسی‌اش می‌گردد. اما وقتی که یک فیزیکدان سابق به نام جابر دستگاهی مخفی برای سفر در زمان کشف می‌کند. تمام چیزها تغییر می‌کند و...

Since losing her husband, Sophie has struggled to manage grief, a full-time job, and parenting her devastated daughter, but when a former physicist reveals a secret time-bending machine, Sophie will be faced with an impossible choice.

خلاصه داستان : روایتگر داستان سه پلیس با بازی عمر سی، ویرجینی افریا و گرگوری گادبیوس است که در یکی از ماموریت غیرمعمول شبانه خود باید یک مهاجر تاجیکستانی (با بازی پیمان معادی) را به فرودگاه ببرند اما متوجه می‌شوند فرد مهاجر در کشورش به مرگ محکوم شده است و این سه نفر با یک دو راهی اخلاقی مواجه می‌شوند…

Three officers are tasked with escorting an illegal immigrant to Charles de Gaulle airport, where he will be forced onto a plane and sent back to his homeland. But when they find out about the truth, they have to make a difficult choice.

خلاصه داستان : داستان درباره مردی ثروتمند است، بعد از اینکه متوجه می شود که مجامع بین الملل دنیا درگیر سیاست های خودشان هستند و به مردم بی دفاعی که مورد ظلم واقع می شوند کمکی نمی شود تصمیم می گیرد تا گروهی از افراد را دور هم جمع کند تا یک دیکتاتور بزرگ را از بین ببرد ولی...

After faking his death, a tech billionaire recruits a team of international operatives for a bold and bloody mission to take down a brutal dictator.

خلاصه داستان : "رُزی" شاعری جوان است که پدر و مادرش چینی و ایرانی هستند. او برای شرکت در یک جشنواره شعر، به شهر شیراز سفر میکند و...

Rosie Ming, a young Canadian poet, is invited to perform at a Poetry Festival in Shiraz, Iran, but she’d rather be in Paris. She lives at home with her over-protective Chinese grandparents and has never been anywhere by herself. Once in Iran, she finds herself in the company of poets and Persians, all who tell her stories that force her to confront her past; the Iranian father she assumed abandoned her and the nature of Poetry itself. It’s about building bridges between cultural and generational divides. It’s about being curious. Staying open. And finding your own voice through the magic of poetry. Rosie goes on an unwitting journey of forgiveness, reconciliation, and perhaps above all, understanding, through learning about her father’s past, her own cultural identity, and her responsibility to it.

خلاصه داستان : در طول حمله به یک مجتمع آمریکایی در لیبی، یک تیم امنیتی تلاش می کند تا از هرج و مرج خلاص شود.

An American Ambassador is killed during an attack at a U.S. compound in Libya as a security team struggles to make sense out of the chaos.

خلاصه داستان : پس از یک شب مهمانی با زنی که او انتخاب کرده بود، مردی از خواب بیدار می شود که او را با چاقو کشته است و متهم به قتل او می شود.

After a night of partying with a female stranger, a man wakes up to find her stabbed to death and is charged with her murder.

خلاصه داستان : اردوگاه اشعه ایکس یا کمپ ایکس ری، فیلمی داستانی، مستقل به کارگردانی پیتر ستلر و با بازی کریستن استوارت، پیمان معادی، جان کرول لینچ است. فیلم، داستان جوانی است که به عنوان نیروی ارتش آمریکا به زندان گوآنتانامو اعزام می‌شود. در این زندان مسلمانانی حضور دارند که توسط ارتش آمریکا دستگیر شده‌اند. این جوان با یک زندانی جوان مسلمان (پیمان معادی) که ۸ سال عمر خود را در گوآنتانامو سپری کرده است، رو برو می‌شود و…

A young woman joins the military to be part of something bigger than herself and her small-town roots. Instead, she ends up as a new guard at Guantanamo Bay, where her mission is far from black and white. Surrounded by hostile jihadists and aggressive squadmates, she strikes up an unusual friendship with one of the detainees.