خلاصه داستان : در جزیره نیمه گرمسیری "آمامی" در ژاپن، سنتهای طبیعت ابدی هستند. در خلال رقص سنتی ماه کامل در آگوست، "کایتو" شانزده ساله جسدی شناور بر روی آب را پیدا می کند. دوست دختر او کیوکو به کمک او می آید تا با هم اطلاعات لازم را در مورد این کشف مرموز به دست آورند...

On the Japanese island of Amami, despite lacking parental guidance, Kaito and his girlfriend Kyoko try to find their place in the world. While Kaito suffers from the absence of his father, who moved to Tokyo after his birth, Kyoko must come to grips with her mother’s terminal illness.

خلاصه داستان : داستان سه فرد دوره گرد که با فریبکاری و گول زدن اربابان فئودالی ژاپنی، پول خوبی به جیب زدند.

Follows the fluctuating fortunes of three ronin in feudal Japan who wander from castle to castle, selling their services to whichever lord will fill their rice bowls. Though they use the servants' entrance, they still feel themselves bound by the samurai code of Bushido; and this tension leads to tragedy.

خلاصه داستان : حوض شیطان در خارج از یک دهکده کوچک در ژاپن، برکه ای اسرارآمیز توسط موجودات افسانه ای ساکن شده است. داستان آنها انتقام، تراژدی و قدرت عشق واقعی است. یک داستان کلاسیک که به طرز شگفت انگیزی به فیلم ترجمه می شود...

Outside of a small village in Japan, a mysterious pond is inhabited by mythic creatures. Their story is of revenge, tragedy, and the power of real love. A classical tale which translates wonderfully to film.

خلاصه داستان : در یک دهکده فقیرنشین روستایی ژاپنی در قرن نوزدهم ، هرکسی که به سن 70 سالگی می رسد برای مرگ باید از کوه مجاور صعود کند

In a small village in a valley everyone who reaches the age of 70 must leave the village and go to a certain mountain top to die. If anyone should refuse they would disgrace their family. Old Orin is 69. This winter it is her turn to go to the mountain. But first she must make sure that her eldest son Tatsuhei finds a wife.

خلاصه داستان : یاماشیتا کارگر یقه سفید می فهمد که همسرش هنگامی که او غایب است معشوقه ای به وی مراجعه می کند ، ناگهان به خانه برمی گردد و او را می کشد. پس از هشت سال زندان ، او برای زندگی در یک دهکده کوچک برمی گردد ، یک آرایشگاه را باز می کند (در زندان به عنوان سلمانی آموزش دیده) و تقریباً با کسی صحبت نمی کند مگر با مارماهی که در زندان با او "دوست" شده است. یک روز او بدن بیهوش کیکو را پیدا می کند که اقدام به خودکشی کرده و همسرش را به او یادآوری می کند. او شروع به کار در مغازه اش می کند ، اما او اجازه نمی دهد که به او نزدیک شود

White-collar worker Yamashita finds out that his wife has a lover visiting her when he's away; so he suddenly returns home and kills her. After eight years in prison, he returns to live in a small village, opens a barber shop (he was trained as a barber in prison) and talks to almost no one except for the eel he "befriended" in prison. One day he finds the unconscious body of Keiko, who attempted suicide and reminds him of his wife. She starts to work at his shop, but he doesn't let her become close to him.

خلاصه داستان : یک پسر جوان و یک دختر با کریستال جادویی باید در جستجوی یک قلعه افسانه ای شناور با دزدان دریایی و عوامل خارجی مسابقه دهند.

A young boy and a girl with a magic crystal must race against pirates and foreign agents in a search for a legendary floating castle.