خلاصه داستان : جیمی از پایان رابطه‌اش با دوست دخترش پشیمان است، در حالی که ماریان نیاز به آرامش دارد. آن‌ها برای شروع دوباره، به سفری جاده‌ای غیرمنتظره به تالاهاسی می‌روند. اما با برخورد به گروهی از مجرمان ناشی، مسیر سفرشان را به هم می‌ریزد...

Jamie, an uninhibited free spirit bemoaning yet another breakup with a girlfriend, and her demure friend Marian desperately needs to loosen up. In search of a fresh start, the two embark on an impromptu road trip to Tallahassee, but things quickly go awry when they cross paths with a group of inept criminals along the way.

خلاصه داستان : خلاصه داستان : شری گراه‌ام , فروشنده لوازم آرایشی خود , امیدوار است که یک مرد جدید و کسب‌وکار کار جدیدی برای او ایجاد کند . پس از آن که برنامه‌های او خنثی شد , او کنترل زندگی خود را در

Sherry Graham, a self-destructive makeup saleswoman, hopes a new man and business venture will provide her a fresh start. After her plans are foiled, she takes control of her life in a dramatic turn of events.

خلاصه داستان : سادی پس از فرار از شوهر خشن خود، کمک به رهایی دیگران در خطر را ماموریت زندگی خود می کند. پس از ماه ها آموزش سخت در مهارت های بقا، بوکس و هنرهای رزمی کشنده، او با انتقام بازگشته است.

A once-abused woman devotes herself to ridding victims of their domestic abusers while hunting down the one she must kill to be truly free.

خلاصه داستان : یک استراتژیست دموکرات به یک جانباز بازنشسته کمک می کند تا در یک شهر کوچک و محافظه کار میانه غربی، به عنوان شهردار انتخاب شود. اما این کار چالش های زیادی برایشان به وجود می‌آورد و…

A Democratic political consultant helps a retired Marine colonel run for mayor in a small, conservative Wisconsin town.

خلاصه داستان : یک نویسنده ی ویلچر نشین برای اینکه بتواند استعداد خود را دوباره راه بیندازد به یک شهر روستایی نقل مکان میکند و در آنجا با یک مادر که با ۳ فرزندش تنها زندگی میکند آشنا میشود که به او در نوشتن دوباره کمک میکنند و در این بین …..

In an effort to tap into his original talent, a wheelchair-bound author moves to a rural town, where he befriends a single mother and her three kids, who help reignite his passion for writing.

خلاصه داستان : یک کارمند بانک سرمایه‌گذاری (با بازی جیک جیلنهال) با پیامدهای مرگ همسرش در یک تصادف رانندگی دست و پنجه نرم می‌کند.

An emotionally desperate investment banker finds hope through a woman he meets.

خلاصه داستان : داستان درمورد شخصی به نام لی چند لر است. زمانی که برادر او فوت می کند وظیفه ی نگهداری از برادر زاده اش که پسری 16 ساله است به او محول می شود و حالا او که هنوز چیز های زیادی از زندگی نمی داند باید نقش پدری را برای هدایت این پسر ایفا کند و ...

After his older brother passes away, Lee Chandler is forced to return home to care for his 16-year-old nephew. There he is compelled to deal with a tragic past that separated him from his family and the community where he was born and raised.