خلاصه داستان : یک افسر زن که برای اینترپل کار می‌کند پس از اینکه متوجه می‌شود دزد هنری که به دنبال او بوده معشوق سابق او است، نقشه‌ای برای دستگیری او در حین ارتکاب جرم طراحی می‌کند...

After learning that the art thief she has been chasing is her ex-lover, an officer working for Interpol concocts a plan to catch him red-handed.

خلاصه داستان :

خلاصه داستان : بايرام و دوست عزيز تر از جانش صالح که در روستاي ائشئکلار در اطراف مودانيا به دنيا آمده و بزرگ شدن ، براي اينکه خصومتي که بينشون هست ختم به خير بشه ، بچه هاشون ملک و کريم را در سن کم به عقد هم در ميارن و تا زماني که بچه ها بزرگ شده و به سن ازدواج برسن در دو شهر متفاوت به زندگي خود ادامه ميدهند . بايرام که صاحب دو تا بچه است اگرچه به همراه خانوادش در استانبول ساکن شده ، کاروبارش رو گسترش داده و صاحب ثروتي فراوان شده ، اما عهدي که بسته را فراموش نکرده . به همراه پسرش کريم به روستاي ائشئکلار رفته و در خونه صالح رو که با دو تا دخترش هوليا و ملک زندگي ميکنه ، ميزنه . صالح هم به عهدش وفادار است و با آمدن بايرام به تصميم ازدواج بچه هاشون قطعيت ميبخشن . در حاليکه بچه هاي هر دو خانواده در طول اين سال هايي که گذشته براي خودشان زندگي هاي متفاوتي بنا کرده و به طرف عشق هاي ديگري رفته اند . گرچه جوان ها بين خودشان در مورد اين ازدواج اجباري صحبت کرده و تصميماتي ميگيرن و باعث ميشود تا يک مقدار خيالشان راحت بشود ولي آن چيزي که اصلا حسابش رو نکرده اند نقشه هاي هوليا است که از خيلي وقت پيش به اجرا درآمده اند .

Melek and Kerim are betrothed at a young age by their fathers. Time passes and Kerim's family gets rich. Meanwhile Melek's family continues to struggle in life. Hülya, Melek's sister, is determined to run away from her poor life. She will do what it takes to get herself accepted into Kerim's family.

خلاصه داستان : خلاصه داستان : علی‌طاهر 130 ساله وقتی در مورد زندگیش تصمیم مهمی میگیرد با هاریکا روبرو میشود و این آشنایی زندگی هر دوی آن‌ها را تغییر میدهد…

خلاصه داستان : خلاصه داستان : میا، دیمیتری که اونو به خون آشام تبدیل کرده بود رو میکشه و برای این که دوباره به انسان تبدیل بشه به استانبول میاد ولی استانبول برای اون نقشه های دیگه ای داره. میا چشم باز میکنه و میبینه درست در مرکز داستان هایی قرار گرفته که مرز خوب و بد، عشق و نفرت، زندگی و مرگ بهم تنیده شده. کسانی که در این داستان همراه او هستند: کارمن، جوانی جذّاب و تاریک؛ نومل، جنگجویی که در گذشته اش راز بزرگی داره و آوجی (شکارچی) که در حومه ی استانبول با خون آشام ها میجنگه. جنگ بزرگی بین انسان ها و خون آشام ها در شرف آغازه و بزرگترین امتحان میا اینه که نمیدونه در این جنگ طرف کی باشه.

Driven by revenge, human-turned-vampire Mia sets out to vanquish Dmitry, a ruthless vampire leader who seeks an artifact that grants immortality.

خلاصه داستان : سعید پسر ارشد یک خانواده ترک و شورا، دختر یک خانواده نجیب روسی است که این دو بر حسب اتفاق باهم آشنا می شوند و...

A Turkish lieutenant and the daughter of Russian nobles fight for their love against forces of family and social expectation and historical events.

خلاصه داستان : در این سریال داستان اشغال استانبول و انحلال مجلس مبعوثان در شانزدهم مارس سال 1920 و تشکیل حرکت قوای ملی به رهبری مصطفی کمال آتاتورک و تشکیل مجلس جدیدی در آنکارا به تصویر کشیده میشود. این مینی سریال در شش قسمت ارائه خواهد شد.

On March 16, 1920, after the Allied Powers invaded Istanbul and disbanded Meclis-i Mebûsan, the Kuvayi Milliye movement, led by Mustafa Kemal Pasha, and the opening adventure of the fully independent assembly to be established in Ankara are described.

خلاصه داستان : پرتره زیبا نیسان با دریافت خبرهای مهمی از پدرش که سال هاست او را ملاقات نکرده به همراه همسر و دخترش به خانه پدری باز می گردد. اتفاقات عجیبی در این عمارت رخ می دهد که او سال ها پیش از آنجا فرار کرد. در عمارت چه خبر است معمای زن در تصویر چیست...

Receiving important news about her father, whom she has not met for years, Nisan returns to her father's house with her husband and daughter. There are strange things happening in this mansion where she escaped away years ago. What is happening in the mansion.What is the mystery of the woman in the picture. Encountering her nightmares, Nisan has to illuminate this mystery as soon as possible in order to protect herself and her family.

خلاصه داستان : داستان آپارتمان معصومین براساس واقعیت است. زندگی اینجی(فراح زینب عبدالله) که با پدربزرگ و برادر غیرتیش زندگی میکنه با تصادفی که میکنه عوض میشه.

The series follows the story of three siblings of a sick parent: two obsessive daughters – Safiye and Gülben and one son – Han, who has devoted his whole life to catering to his family's needs, shuttling tirelessly between work and home. One faithful day, Han's world will change as soon as he sees and immediately falls in love with İnci. For the first time in his life, Han will seek out his own happiness.