حکایت موازی نه زندگی در هم گره خورده در سن فرناندو ولی کالیفرنیا طی یک روز.
موزاییکی حماسی از شخصیت های مرتبط به هم در جستجوی عشق، بخشش و معنا در دره سن فرناندو.
فیلم داستان حماسی و درهم تنیده شخصیتهای مختلفی است که در جستجوی عشق،بخشش و یافتن معنای زندگی در سان فرناندو هستند...
دانلود فیلم Magnolia 1999 (مانگولیا) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
به نظر می رسد که "مگنولیا" مخاطبان را به همان اندازه که باعث سرگردانی آنها می شود ، تقسیم می کند. برخی از کسانی هستند که آن را به عنوان یک تمرین درخشان در حرکت خلاقانه ، قابل تأمل فکر می کنند ، فیلمی که این تصور را به چالش می کشد که سینمای مدرن آمریکا منحصراً از بازخوانی فرمولی فیلم های قبلی یا نمایش های نرم و براق ، نمایش مکانیکی فضیلت فنی ، فاقد معنا و مفهوم تشکیل شده است. احساس. دیگران "ماگنولیا" را به عنوان نامزد فوق العاده پر ادعا و خودخواهی راضی می دانند. کدام یک از این دو ارزیابی صحیح است - یا اینکه حقیقت جایی در این بین نهفته است؟
در واقع ، "مگنولیا" چیزهای زیادی برای تحسین و گرامی داشت. نویسنده / کارگردان پل توماس اندرسون در زمینه نمایش چشم انداز نسبتاً منحصر به فرد کار ستودنی انجام داده است - صلاحیتی که احساس می کنم مجبور به انجام آن هستم زیرا به نظر می رسد کاملاً ناخوشایند از بسیاری از کارهای برجسته کارگردان رابرت آلتمن باشد. مانند آلتمن ، اندرسون یک بوم وسیع از داستانها و شخصیت های به سختی مرتبط و مختصر همپوشانی ایجاد می کند که در زیر چتر یک موضوع اصلی و چند موضوع کوچک نیز گرد هم می آیند. نگرانی اندرسون کشف مفهوم بخشش و بررسی نقشی است که ما در رستگاری که همه ما در طول زندگی خود دنبال می کنیم بازی می کند. در مانگولیا ، شخصیت های در حال مرگ در تلاشند تا با عزیزانی که به زودی ترک خواهند کرد ، جبران کنند ، در حالی که شخصیت های از هم گسیخته به طور آزمایشی برای ایجاد یا برقراری مجدد پیوندهایی که باید آنها را به دیگر اعضای نژاد بشر پیوند دهد ، گروپ می زنند. اندرسون طیف گسترده ای از شخصیت ها را ارائه می دهد ، اگرچه برای یک فیلم در مناطق شمالی لس آنجلس ، "مگنولیا" دریایی غیرمنتظره از چهره های قفقازی را ارائه می دهد. با این حال ، از نظر سن شخصیت ها ، خدمه اندرسون جامع تر به نظر می رسد ، وسط 60 سالگی را از یک کودک جادوگر قبل از نوجوانی به یک بیمار لاعلاج منتقل می کند. به نظر می رسد بسیاری از این شخصیت ها برای کمک به آنها در کنار آمدن با بدبختی ها و ناامیدی های زندگی ، تعداد زیادی نما ایجاد کرده اند - و بسیاری از بازخرید ها فقط پس از برداشته شدن این ماسک ها صورت می گیرد که خلا the را نشان می دهد و صدمه می زند ، در بسیاری از موارد ، در کمین است نزدیک به سطح.
بنابراین ، از نظر موضوعی ، فیلم اندرسون یک فیلم جذاب است. با این حال ، به طرز چشمگیری از برخی ایرادات جدی رنج می برد. بسیاری از بینندگان و منتقدان "مگنولیا" را پیشرفت هنری ، هم از نظر عمق و هم از نظر دامنه ، برای آندرسون خوانده اند که فیلم قبلی اش همان "شب های بوگی" متراکم و نسبتاً آزاد بود. من تمایل به مخالفت دارم در هر صورت ، "شب های بوگی" ، با محدود شدن به یک محیط بسیار محدودتر - صنعت پورنو دهه 1970 - و تمرکز دقیق بر روی یک شخصیت اصلی اصلی ، موفق شد مستقیماً با احساسات مخاطب ارتباط برقرار کند. "ماگنولیا" ، با تنوع بیشتر ، متناقض تر ، منقبض تر به نظر می رسد. این قدم زدن اغلب کمرنگ است و فیلمنامه که کمی بیشتر از سه ساعت اجرا می شود ، با توجه به تک ذهن بودن موضوع اصلی آن ، اغلب پف کرده به نظر می رسد. مطمئناً می شد از این شخصیت ها و داستان ها بدون هزینه زیادی برای کل فیلم صرف نظر کرد. نویسنده با ردیف کردن تمام شخصیت های خود در یک مضمون کلی قرار می گیرد ، نویسنده اجازه می دهد پیام او کمی سنگین و بیش از حد تأکید شود. به نظر می رسد اندرسون می خواهد طیف وسیعی از تجربه بشر را بر روی بوم فیلم عظیم (و بسیار طولانی) خود ثبت کند ، اما به این دلیل که به نظر می رسد شخصیت ها به یک جهت متمایل هستند - و علیرغم اینکه جزئیات تجربیات آنها متفاوت است - اثر خالص از نظر مضمونی کلاستروفوبیک است.
پایان بحث برانگیز ، که در آن رویدادی از نسبت های واقعی کتاب مقدس رخ می دهد ، در متن مانگولیا به طور کلی درست احساس می شود ، هرچند با برخی احترام ها. به نظر می رسد کاملاً منطبق با کیفیت واقع گرایی فزاینده ای است که اندرسون در سراسر تصویر ایجاد و حفظ می کند. از طرف دیگر ، پایان یکی از شکست های فیلم را به طور کلی مشخص می کند. با توجه به اینکه مانگولیا نامه دارای زیر متن قوی یهودی-مسیحی است و همه جای آن را می گذراند ، جای تعجب است که چرا اندرسون احساس تکلیف کرد که به اصطلاحات کاملاً مورب به مسائل مذهبی نزدیک شود. به نظر نمی رسد هیچ یک از شخصیت ها - حتی آنهایی که در حال مرگ هستند - برای بخشش و رستگاری به خدا متوسل می شوند. در حقیقت ، جای تعجب است که این پایان دمدمی مزاج چه هدفی را دنبال می کند ، زیرا شخصیت ها در زمان جبران خسارت به خوبی در حال جبران هستند.
آندرسون مجموعه ای از اجراهای درجه یک را از یک استعداد خوب تشکیل داده است ، بازیگران شناخته شده. تام کروز مطالعه موردی آزاردهنده ای از یک خجالتی کم عمق و کاریزماتیک را ارائه می دهد که زن ستیزی خود را در یک صنعت سودآور خودیاری قرار داده است. با این حال ، مانند بسیاری از شخصیت ها ، او از این نما به عنوان سپر برای پنهان کردن آسیب ناشی از پدری که او را رها کرده و مادری که مجبور به تنهایی شاهد مرگ آهسته و دردناک آن بود ، استفاده می کند. بازیگران دیگر ، که بیش از حد زیاد نیستند ، بازی هایی به همان اندازه شایسته انجام می دهند. به خصوص جالب توجه پسر جوانی است که در نقطه مقابل یکی دیگر از شخصیت های داستان ، موفق می شود در سنین پایین خود را از اثر فلج کننده غصب هویت نجات دهد که برای غلبه بر آن در طول مانگولیا بسیاری از افراد دیگر به طول انجامیده است.
از بسیاری جهات ، "ماگنولیا" نوعی فیلم است که به راحتی می تواند به عنوان پایه ای برای پایان نامه دکترا طولانی برای یک دانشجوی رشته فیلم سازی یا جامعه شناسی باشد. تراکم دید آن مطمئناً ثروتهای زیادی از شخصیت ، نمادگرایی و مضمون را به همراه خواهد داشت که بی شک تماشاگر اولین بار فیلم را از دست خواهد داد. بنابراین ، از بسیاری جهات ، "مگنولیا" همان فیلم نادری است که به نظر می رسد حتی برای آن دسته از مخاطبان که ممکن است اولین بار "آن را دریافت نکنند" قرار گرفتن در معرض تکرار قرار گیرد. به عنوان یک تجربه مشاهده ، "ماگنولیا" اغلب آشفته و بی هدف به نظر می رسد ، اما موفق می شود زیر پوست فرد قرار بگیرد ، و برخلاف بسیاری دیگر از کارهای جاه طلبانه ، این یکی از گذشته ها رشد می کند.
دانلود فیلم Magnolia 1999 (مانگولیا) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
من مانگولیا را برای اولین بار در سن 17 سالگی دیدم. انتظارات من زیاد بود و باید اعتراف کنم که آنها آنها را نفی کرده است. از این منظر ، تقریباً 3 سال پیش ، اجراها برای من درخشیدند و من واقعاً خودم را در بقیه مانگولیا متوسط درگیر نکردم.
بازدید دوم من نزدیک به 2 سال بود. در مورد طرح ، من خیلی گیج شدم زیرا ابتدا 188 دقیقه در ذهنم ماند و در پایان ، نمی توانم رابطه رضایت بخشی بین آن و بقیه ، به ویژه بین شروع و پایان ، ببینم. من انتظار داشتم که بین شخصیت ها ارتباطاتی مانند "خرابی" وجود داشته باشد.
بنابراین من سومین ضربه را به "مگنولیا" دادم و با این کار من دور شدم. بنابراین ، من 9 از 10 را به آن می دهم و این در 10 فیلم برتر من است. اول از همه ، من باید در مورد بازی های باورنکردنی کل بازیگران بنویسم. هر کس علاقه زیادی به شخصیت او دارد و به نظر می رسد که هر بازیگری در مورد بازی خود بسیار آزاد بود. به عنوان مثال: جولیان مور در نقش همسر لیندا پارتریک بازی می کند که شوهرش ارل (جیسون روباردز) به دلیل سرطان ریه خواهد مرد. او هرگز شوهرش را دوست نداشت اما اکنون او در افراطی گری به سر می برد و عشق بی سابقه ای نسبت به او کشف می کند. لیندا از ارل مراقبت نمی کند زیرا می خواهد به دلیل چندین بار تقلب در او کارها را مرتب کند. او فقط به این دلیل از او مراقبت می کند که واقعاً او را دوست دارد. او حتی می خواهد ارلز را تغییر دهد اراده آخر اگرچه همه پول او به دست او خواهد بود ، فقط به این دلیل که نسبت به گذشته خود احساس کثیف می کند. صحنه داروخانه برای دیدن احساس او بسیار مهم است. لیندا نمی خواهد او را بانو صدا کنند ، زیرا از نظر خود او بعد از همه کارهایی که با شوهرش کرده دیگر خانم نیست: "تو ... مرا بانو صدا کنی؟ شرمنده!" ما فقط جیسون روباردز را می بینیم که در تخت دراز کشیده است ، اما او نقش را کاملاً کنترل می کند ، نه به خاطر گفتگوها. جولیان مور ثابت می کند که می تواند از عهده نقش های نمایشی برآید. فیلیپ سیمور هافمن (فیل فارما ، پرستار ارل پارتریک) نشان می دهد که او می تواند بسیاری از نقش های مکمل را از بین ببرد. سپس ، تام کروز است که برای بازی در نقش Frank T.J نامزد اسکار شد. مکی ، پسر ارل پارتریج. مکی و پارتریج از تماس با یکدیگر خارج شده اند و ارلز آخرین وصیت نامه این است که فیل فارما مکی را به بستر مرگ ارلز بیاورد. مکی رهبر سمینار خودش است ، که در آن او با برنامه "اغوا کردن و نابود کردن" به مردان می آموزد که چگونه زنان را اغوا کنند. فیلیپ بیکر هال ، جیمی گاتور مجری برنامه را بازی می کند که رابطه ای شیطانی با دخترش کلودیا ویلسون گاتور معتاد دارد ( فوق العاده توسط Melora Walters بازی شد).
آخرین اما نه مهمتر ، جان سی ریلی است. به نظر من ، ریلی بهترین بازیگر است. او در نقش افسر جیم کورینگ بازی می کند که کار خود را بسیار جدی می گیرد وی با کلودیا ویلسون گاتور آشنا می شود و در آستانه شروع یک رابطه بین این انسانهای کاملاً متفاوت است. ویلیام اچ میسی کویز کید دونی اسمیت است ، مردی که سالها پیش در نمایش جیمی گیتورز برنده شد. شخصیت او بسیار کنجکاو است ، اسمیت از کارش پول می رباید تا بتواند مهاربندی را خریداری کند که با آن دوست داشته باشد ، همانطور که فکر می کند ، یک پارسگر دوست دارد. جرمی بلکمن ، جوانترین بازیگر نقش استنلی اسپکتور ، یک کودک بسیار باهوش است که قرار است قهرمان مسابقه جدید. او زیر هفت رنج می برد مهر پدرش می بینید که بین شخصیت ها ، مثلاً آموزش ، همپوشانی های موضوعی وجود دارد.
آغاز شگفت انگیز است ، شاید بهترین چیزی که من تاکنون دیده ام. سه حساب گفته شده است و همه آنها خیلی باورنکردنی است. و در پایان آخرین روایت ، راوی می گوید: "این فقط یک اتفاق نبود. این اتفاقات عجیب و غریب همیشه اتفاق می افتد".
در پایان فیلم قورباغه هایی در حال سقوط هستند از آسمان. یک باران قورباغه ای. اشاره ای به کتاب Exodus 8: 2 در کتاب مقدس وجود دارد که می گوید: "و اگر از رفتن آنها امتناع ورزید ، اینک همه مرزهای تو را با قورباغه ها خواهم زد". اعداد 8 و 2 نیز در قسمت های مختلف فیلم وجود دارد. بنابراین ، پس از دو بار مشاهده اول ، هرگز نتیجه ای ندیدم. بعد از نمایش سوم ، 1 هفته پیش ، زمان زیادی را صرف بحث و تحلیل مانگولیا کردم. من فکر نمی کنم که خدا قورباغه را از آسمان سقوط داد فقط به این دلیل که در کتاب مقدس خطی وجود دارد که با همان پدیده ظاهر می شود. اما من قطعاً فکر می کنم که نیروی بالاتری وجود دارد. باید بگویم: مغز قورباغه برای همه شخصیت ها واقعاً مهم است. به عنوان مثال جیمی گاتور می خواهد جان خود را بگیرد زیرا در اثر سرطان می میرد و به دلیل گذشته مبهم با دخترش (نمی داند از او سو ab استفاده کرده است یا نه). او اسلحه را به سرش می گذارد و در همان لحظه یک قورباغه در حال سقوط به داخل آشپزخانه ، روی اسلحه است و شلیک به تلویزیون می رود که شروع به دمیدن می کند. کورینگ در حال رانندگی به خانه است و به اسمیت کمک می کند تا پولی را که قبلاً دزدیده شده پس دهد. ارل پارتریک به دلیل وجود قورباغه از خواب بیدار می شود و متوجه می شود که پسرش برای دیدار او آمده است. و استنلی اسپکتور جلوی بعضی کتابهای درسی نشسته است ، قورباغه را می بیند ، لبخند می زند و می گوید: "این چیزی است که اتفاق می افتد". و اینجا ، دایره کامل است! چیزهایی در زندگی وجود دارد که نمی توانیم باور کنیم. چیزهایی که بسیار بعید است. نه تنها پدیده های طبیعی نیز پدیده هایی بین انسان ها هستند. در آغاز می شنویم: "این فقط یک شانس نبود". بنابراین این می گوید که نوعی "عمل طبیعت" وجود دارد. "این چیزی است که اتفاق می افتد" ، و مسئله ای تصادفی نیست.
این اولین بررسی من بود ، امیدوارم مورد پسند شما واقع شود. من سرانجام "مگنولیا" را به شما می سپارم و امیدوارم مثل من لذت ببرید. با تشکر از شما برای خواندن
دانلود فیلم Magnolia 1999 (مانگولیا) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
هشدار!!!! ممکن است حاوی اسپویل باشد و این یک بررسی مثبت از فیلم نیست!!!
خروج 8:2 اما اگر از رها کردن آنها (مردم) امتناع کنید، ببینید من تمام کشور شما را با قورباغه ها گرفتار خواهم کرد.
بسیار خوب، پس فیلم از نظر پیام سابلیمینال سنگین است. بنابراین ارجاع زیادی به کتاب مقدس و ظهور و چشم در برابر چشم و مجازات و همه چیزهای عهد عتیق دارد. سوال من اینجاست. پس چی؟ چگونه این یک فیلم را خوب می کند؟ چرا فقط به این دلیل که یک فیلم چیزی بیش از حد معمول وجود دارد، یک درخشش ناگهانی با آن همراه می شود؟ چه اتفاقی برای یک فیلمنامه تنظیم شده افتاد؟ برای بازیگرانی که بیش از حد بازی نمی کنند چه اتفاقی افتاده است؟ و در مورد یک ویرایشگر چطور؟ اینها فقط چند فکر هستند که من را در مورد مگنولیا آزار می دهند. فیلم ها بیان افکار و ذهن آنها هستند، اما لطفاً آنجا ننشینید و به من بگویید که Magnolia بهترین فیلم سال است فقط به این دلیل که Exodus 8:2 در همه جا ظاهر می شود. که آن را درخشان نمی کند. چیزی که در مورد مگنولیا به طور مثبت می گویم این است که یک ایده خوب پشت فیلم نهفته است. اما اجرای آن وحشتناک است. این برای من، و با توجه به آنچه که در بین عموم دیدهام، فیلمی نیست که کلاسیک را فریاد بزند، بیشتر یک فیلم شنیع است. اولین بار که مانگولیا را دیدم عصبانی بودم. در تئاتر نشستم و منتظر بودم که اتفاقی بیفتد. منتظر شدم تا سرعت بالا برود. منتظر بودم فیلمنامه بهتر شود. اما هیچ اتفاقی نیفتاد. برای بار دوم از روی کنجکاوی بیمارگونه دیدم. می دانید، برای اینکه ببینم آیا حالا چون همه رازهای فیلم را می دانستم، شاید بهتر از آن لذت ببرم و کمی بیشتر آن را درک کنم. خب پاسخ قطعی به آن نظریه یک نه قاطع بود. هنوز از آن متنفر بودم، فقط حالا میتوانستم بفهمم چرا از آن متنفرم. قبل از اینکه مثل یک درد تپنده آزاردهنده در سرم باشد، برای بار دوم، احساس میکردم که شخصیت مالکوم مک داول وقتی مجبور شد تمام آن فیلمها/تصاویر نفرتانگیز را روی پرتقال ساعتی تماشا کند.
بدترین چیز در مورد مانگولیا فیلمنامه است. من هرگز ندیده بودم که F-Word آنقدر آزادانه و در مکان هایی که به آن تعلق ندارد استفاده شود. و قبل از اینکه من را سوراخ کنید و بگویید که مشکل من همین است، که من با فحاشی و دیالوگ های "واقعی" مخالف هستم، لطفاً به خاطر داشته باشید، من عاشق فیلم های کوین اسمیت هستم، من عاشق هذیان ادی مورفی هستم و نیستم. مخالف فحاشی تا زمانی که در داستان جایی داشته باشد و منطقی باشد. در اینجا، بیش از حد است. صحنه ای وجود دارد که در آن رز (که دختر معتاد کوکائین شده است) و پدرش، استنلی، مجری برنامه بازی، در یک اتاق هستند و چند کلمه آخر او به پدرش، همه در برخی از کلمات F-word هستند. F را از اینجا بیرون کن، F you، F you، F you، F you، F you، F شما، F شما در خانه من چه کار می کنید، F شما چه می خواهید؟ و غیره و غیره. ایده در اینجا نشان دادن درد بین این دو است. خوب فریاد زدن و فحش دادن او شاید یک بار این کار را می کرد، اما این روشی که او ادامه می دهد بیش از حد است. در واقع مردم در این نقطه از فیلم بلند شدند و رفتند و این چه بود؟ شاید نیم ساعت از آن بگذرد؟
سپس شخصیت های لیندا و ارل (جولیان مور و جیسون روباردز) هستند. بعد از آن به روباردز خواهم رسید، اما ابتدا بیایید با مور خوش بگذرانیم. در کنار لیندا، او پربازخوردترین شخصیت فیلم و شاید یکی از پربازیگرترین شخصیت هایی است که من تا به حال دیده ام. بت میدلر گاهی اوقات با بازی بیش از حدش مرا آزار می دهد، اما او در مقایسه با کاری که مور اینجا انجام می دهد، هپبورن است. راه مورد علاقه او برای نشان دادن احساسات (و به اندازه یک کامیون MAC که بر لبه صخره آویزان است پایدار است) استفاده از کلمه F نیز هست. حتی فکر نمی کنم او بلد باشد در فیلم Magnolia آرام صحبت کند. هر صحنه ای که در آن حضور دارد یا گریه می کند، جیغ می کشد، فحش می دهد یا می لرزد. یک صحنه خاص در داروخانه وجود دارد که او در داروساز منفجر می شود که آنقدر بد کار شده است، آنقدر شرم آور است که من واقعاً می خواستم روی صندلی خود بچرخند. هیچ ماده ای برای او وجود ندارد، هیچ دلیلی، هیچ قافیه ای وجود ندارد. او فقط یک شخص بسیار بسیار بد است و ما نمی توانیم به او اهمیت دهیم.
سپس دانی با بازی ویلیام اچ میسی وجود دارد. شخصیت او می توانست به طور کامل حذف شود و هیچ کس متوجه نمی شد. او لازم نیست و من فکر میکنم او در اینجا حضور داشت تا بتواند نوعی تم همجنسگرا در فیلم Magnolia وجود داشته باشد. و آیا برآمدگی تام کروز را در لباس زیرش هنگام درآوردن دیدید؟ به نظر می رسید که او در جایی که گونی اش باید می بود، تخته سنگ هایی داشت (هی یکی مجبور شد آن را بگوید). آیا P.T. اندرسون به آلت تناسلی وسواس دارد؟ فقط یک فکر؟
بسیار خوب، اکنون به کروز. او در یک فیلم بد خوب بود. اما همه چیزهایی که در آخرین صحنه او با پدرش به هدر رفت، در حالی که او گریه میکند و به او میگوید که تو بمیر، پسر عوضی. به اندازه کافی در مورد آن گفته شد.
روبارد. او پیرمردی در حال مرگ است که بیشتر فیلم در کما است. اما وقتی به اندازه کافی از خواب بیدار شد، به ما چه می گوید؟ او چه راز بزرگی را به ما می گوید که قرار است ما را اوووه و آآآآآآآآآآآآآآآآآآآزد؟ او به همسرش خیانت کرد. تقریباً مانند هر شخصیت دیگری، او به همسرش خیانت کرد. وقتی این منتشر شد، می خواستم روی صفحه فریاد بزنم، BIG F****N DEAL!!! موضوع قدیمی بود حالا دیگر شوکی باقی نمانده بود. پس از اینکه استنلی آن اطلاعات را فاش کرد و همینطور لیندا و با شخصیت کروز همانگونه که او بود، این فقط یک سخنرانی هیچ بود. اما با نماهای نزدیک طوری انجام شد که انگار روحش را پاک می کند و منتظر سفری به بهشت است. چه آشغالی!! چه سطل آشغالی است.
Magnolia فیلمی است که حرفی برای گفتن ندارد، برخی از بدترین بازی های سال و کاملاً بدترین کارگردانی و تدوین را دارد. فقط به این دلیل که شما Exodus 8:2 را در فیلم Magnolia خود دارید و فینال عالی شما در مورد آن است، به این معنی نیست که شما یک فیلم عالی دارید. این بدون شک یکی از احمقانه ترین فیلم هایی است که تا به حال دیده ام. و واقعا منظورم همینه ستایشی که بر آن می شود کاملاً ناعادلانه است. من به شما می گویم که از مانگولیا دوری کنید اما به طرز عجیبی می خواهم مردم آن را ببینند. به دو دلیل. یکی برای اینکه به شما نشان دهد واقعا چقدر بد است و دوم، برای اینکه به شما نشان دهد هر چقدر هم که بی استعداد باشید، اگر واقعاً خوش شانس باشید، باز هم می توانید فیلمنامه ای تولید کنید. پی تی اندرسون اینجا فیلمنامه خیلی بدی دارد و برایش کارساز بوده است. ببینید هالیوود چقدر پیچیده است؟
0 از 10 در تریلر فیلم، یکی از آخرین چیزهایی که از راوی می شنوید این است: «و به نوعی در پایان همه اینها معنا پیدا می کند. " چقدر دلم می خواست حقیقت داشته باشد
دانلود فیلم Magnolia 1999 (مانگولیا) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
قدرتمندترین فیلم ها آنهایی هستند که شما را به فکر و سرگرمی وادار می کنند. آنها کسانی هستند که وقتی آنها را تمام کردید، بلافاصله می خواهید دوباره آنها را ببینید. آنها هستند که باعث میشوند حتی یک ساعت پس از اتمام تیتراژ پایانی آنجا بنشینید و همچنان در مورد معانی پشت چنین اثر هنری تاثیرگذاری فکر کنید. هیچ فیلم دیگری به اندازه درام چند شخصیتی جذاب پل توماس اندرسون، مگنولیا، به تعریف این جملات نزدیک نیست. در حین تماشای مگنولیا (و حتی بعد از آن)، مجذوب شدم، شیفته شدم و شروع کردم به دیدن زندگی به گونه ای متفاوت. تماشای مگنولیا تجربه ای است که هرگز فراموش نمی کنم، زیرا هر بار که آن را تماشا می کنم، عزت نفس من حتی بالاتر می رود و دنیای اطراف من کاملاً متفاوت است. قدم زدن در پارک پس از تماشای مگنولیا احساسی مشابه ندارد. و من مطمئناً نمیتوانم بارانی را که از آسمان میبارد، بدون اینکه فکر کنم اتفاق بزرگتری رخ خواهد داد، تماشا کنم. این تأثیری است که مگنولیا روی من گذاشته است.
مگنولیا شخصیتها و موقعیتهای زیادی را در یک روز به هم میپیوندد و حتی یک نکته در نحوه نوشتن و کارگردانی آندرسون این زنجیرهها وجود ندارد. ارل پارتریج (جیسون روباردز) یک تهیه کننده تلویزیونی است که بر اثر سرطان در حال مرگ است و تنها حامی او به همراه دستگاهش پرستارش فیل (فیلیپ سیمور هافمن) و همسر بسیار جوانترش لیندا (جولیان مور) هستند. آخرین آرزوی مرگ او این است که پسری را ببیند که سال ها قبل با همسر سابقش ترک کرده بود. پسرش فرانک تی جی. مکی (تام کروز) اکنون یک انگیزه برای مردان است و گذشته خود را با خیال راحت از دید عموم پنهان نگه می دارد. در همین حال، مجری برنامه بازی «بچه ها چه می دانند؟»، جیمی گیتور (فیلیپ بیکر هال) غش و کمرنگ تر می شود و دختر معتادش به مواد مخدر کلودیا (ملورا واترز) مورد محبت پلیس مهربان جیم کورینگ (جان) قرار می گیرد. سی. ریلی). قهرمان نمایش فعلی بازی، استنلی اسپکتور (جرمی بلکمن) با پدر وسواس پول خود مشکل دارد و پس از تصادفی که روی آنتن رخ می دهد، او به اندازه کافی دچار مشکل شده است. قهرمان سابق بازی، دانی اسمیت (ویلیام اچ. میسی)، حالا با هیچ یک از برندههایش، تلاش نمیکند تا یک ساقی محلی عاشق او شود، حتی اگر این به معنای سقوط به سمت جنایت باشد. این توصیف از وقایع ماگنولیا حتی برای نشان دادن عدالت به فیلم کافی نیست، زیرا برای دریافت کل داستان باید آن را دید. صرف خواندن خلاصه داستان هیچ کاری نمی کند.
اگر تنها فیلم پل توماس اندرسون ماگنولیا بود، باز هم او را به بهترین فیلمساز نسل من تبدیل می کرد. در حالی که سایر فیلمسازان جدی سعی می کنند فیلم بسازند یا برای ادای احترام به آثار قبلی (کوئنتین تارانتینو)، جوایز بیشتری به قفسه های خود اضافه کنند (کلینت ایستوود) یا پول زیادی دریافت کنند (پیتر جکسون)، اندرسون در عوض فیلم هایی می سازد که مقداری چاشنی و چاشنی بیشتری دارند. معنی آن چیزی است که امروزه در مولتی پلکس صندلی های استادیوم 20 صفحه ای محلی یافت می شود. وقتی او صحنهای را میسازد که در آن همه شخصیتها برای آهنگ "Wise Up" ایمی مان میخوانند، فقط به این دلیل نیست که "باحال" است، بلکه به این دلیل است که او درباره این صحبت میکند که حتی اگر مردم احساس متفاوتی نسبت به دیگران داشته باشند، هنوز چیزی وجود دارد که باعث میشود. آنها یکسان و قابل اتصال هستند. در واقع، استفاده از آهنگهای ایمی مان، بهویژه اپوس بزرگ او «One» که تصویر را باز میکند و از طریق آن با تکتک شخصیتها آشنا میشویم، از طرف اندرسون نبوغ محض است زیرا او به موسیقی اجازه میدهد تا احساسات شخصیت را بیان کند. . بازیگران همراه با موسیقی کار می کنند تا تجربه ای بسیار آرامش بخش را ارائه دهند. علیرغم مدت زمان سه ساعت فیلم، حتی یک بار هم احساس نمی کنید که در هنگام تماشای یک حماسه پف کرده، ته دلتان درد می کند. شما از تصاویر ارائه شده بر روی صفحه و نحوه تقلید داستان بین همه شگفت زده شده اید.
بازیگران نقش مهمی در Magnolia نیز دارند. تام کروز احتمالاً آثاری را ارائه میکند که تا سالها از آن پیشی نخواهد گرفت، زیرا برخلاف دیگر بازیهای او، ما واقعاً به این شخصیت اهمیت میدهیم، علیرغم اینکه او بهعنوان یک اسنوب جنسی نوشته شده است. رابطه بین کلودیا و کورینگ توسط ملورا واترز و جان سی ریلی کاملاً و کاملاً واقع گرایانه به تصویر کشیده شده است، که باعث ایجاد ناهنجاری واقعی برای مکالماتی می شوند که اندرسون برای صحبت کردن در اختیار آنها قرار داده است. تاج گذاری فیلم بدون شک اثر ظریف و دلخراش فیلیپ سیمور هافمن در نقش پرستار فیل است. ما احساسات شخصیت را از طریق نگاه و رفتار او می بینیم. او تنها انسان عاقل در این دنیای پر از افراد عجیب و غریب است و مبارزه او را نمی توانست بهتر از این توسط بازیگر دیگری نشان دهد. با این حال، گذشته از موسیقی، فیلمبرداری، تدوین و اجراها، کسی که بیشترین مسئولیت را در درخشش ماگنولیا و ورود فوری آن به سالن فیلم های کلاسیک آمریکایی دارد، پل توماس اندرسون است. ماگنولیا هدیه قادر متعال بخشش او به جهان و پسر است، مطمئناً تلاش فوق العاده ای است. مگنولیا مانند یک ماساژ است و حتی در حین نوشتن این نقد، هنوز احساس میکنم که مغزم را آب میکند و اجازه میدهد فکر کنم و بدانم که فیلم مهمترین و قدرتمندترین رسانهای است که تا به حال ساخته شده است. من از شما تشکر می کنم، آقای اندرسون، برای این شاهکار درخشان یک فیلم.
دانلود فیلم Magnolia 1999 (مانگولیا) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
«Magolia» برای شروع فیلمی نیست که دوست داشتن آن آسان باشد. بسیاری از افراد در Blockbuster به من گفته اند که چقدر "وحشتناک" بوده است و خواهرم از آن متنفر است. اولین بار آن را خیلی دوست نداشتم، عمدتاً به دلیل واکنش شخصیتها به حادثه عجیب و غریبی که فیلم را به پایان رساند (برای کسانی که هنوز آن را ندیدهاند آن را اسپویل نمیکنم). با این حال، من یک فرصت دوباره به آن دادم و فکر میکنم این یک فیلم واقعاً عالی است که از سه ساعت آن به طور عاقلانه استفاده میکند و در پایان به طرز درخشان و هوشمندانهای جواب میدهد.
مانگولیا زندگی نه شخصیت را دنبال میکند. در مجموعهای از داستانها که بهطور یکپارچه در هم تنیده شدهاند، به گونهای که به خوبی جریان داشته باشد و هرگز برای بیننده خسته کننده نباشد. آنها در اقداماتی که انجام می دهند تا حدودی با یکدیگر مرتبط به نظر می رسند و اتفاقاتی که در زندگی آنها رخ می دهد با یکدیگر تصادفی و کنایه آمیز به نظر می رسند.
با این حال، زندگی آنها همه حول یک چیز متمرکز است ... آنها رنج می برند. آنها از زندگی خود متنفرند، احساس می کنند دلیل زندگی آنها بیهوده است و به نظر می رسد که امیدشان را از دست داده اند. آنها همچنین احساس می کنند که دنیا حول زندگی کوچک رقت انگیز آنها می چرخد و آنها تنها کسانی هستند که درد را احساس می کنند. برخی از بینندگان ممکن است نخواهند در 2 و نیم ساعت اول بنشینند تا ببینند این روح های بیچاره در درد خود غوطه ور هستند. با این حال، مهم است که ما آن را ببینیم، زیرا مردم می توانند تمام زندگی خود را به خاطر احساسی که دارند تلف کنند و فکر می کنند تنها کسی هستند که در زندگی خود دردی داشته اند. مونولوگ 10 دقیقه ای جیسون روباردز تمام دردهای آنها و تمام احساس پشیمانی و از دست دادن آنها را به هم گره می زند. پسر زندگی بد است!
سپس پایانی می رسد که من برای کسانی که هنوز آن را ندیده اند خراب نمی کنم. من فقط می گویم که معتقدم این نشانه ای از طرف خداست، پیامی به این مردم که آنها تنها کسانی نیستند که روی زمین هستند و یک موجود عالی مراقب تمام زندگی کوچک آنها است و تا آنجا که مارپیچ درد و چقدر امیدشان را از دست داده اند، زندگی هنوز پاداش دارد و شادی را هنوز در بدترین زندگی ها می توان یافت. با نشان دادن اینکه خدا وجود دارد و او این جهان را برای ما آفریده است تا در آن زندگی کنیم، نشان می دهد که باید از زندگی خود عاقلانه استفاده کنیم و ما فقط یکی دیگر از خلقت شگفت انگیز او در دنیای او هستیم که به حفظ تعادل طبیعت کمک می کند. مردم شکایت دارند که هیچ قطعنامه ای وجود نداشت که همه را به هم پیوند دهد، اما من فکر می کنم که لازم نیست اینطور باشد. نکته فیلم نگاهی به زندگی بود که چقدر می تواند برای مردم بد باشد و در عین حال ما به عنوان یک انسان چگونه می توانیم آن را خوب کنیم و حتی در بدترین شرایط و دردهای زندگی خود شادی و خوبی را پیدا کنیم. یکی از بهترین فیلم های سال!
دانلود فیلم Magnolia 1999 (مانگولیا) دوبله فارسی بدون سانسور و با زیرنویس فارسی در فیلمازون.
هرگز فیلم راضی تر از مگنولیا ندیده بودم. این فیلمی است که به خودش فکر می کند. این یک فیلم مهم یا شاهکاری نیست که همه فکر می کنند. به نظر من دیدن دفاع از مانگولیا خنده دار است زیرا کالبد شکافی یک فیلم نباید علم موشکی باشد. مانند خودپسندی ماگنولیا در هنگام بازیگری که به نظر می رسد به تماشاگران چشمک می زند و می گوید "این مطالب عمیقی است که ما اینجا پوشش می دهیم" به نظر می رسد طرفداران ماگنولیا می گویند که اگر قدر مانگولیا را ندانید سطح هوش آنها را ندارید. . مگنولیا خیلی پیچیده نیست، بلکه سه ساعته در مورد افرادی که از خود متنفر هستند شکایت می کنند که چگونه زندگی نسبت به آنها بی رحمانه بوده است. قرار است فکر کنیم با داشتن اجراهای برتر و یک موسیقی متن متناقض بینظیر و نامناسب در پسزمینه، عجیب و هوشمندانه است.
اگر حتی میتوانید ادعا کنید که Magnolia یکی دارد، داستان درهم تنیدهای را روایت میکند. زندگی می کند، اگر حتی بتوانید آنچه را که این افراد دارند «زندگی» بنامید. بیشتر همه شخصیت های ماگنولیا دوست داشتنی نیستند. به اندازه کافی، پل توماس اندرسون توانست شاهکاری را با شخصیت شرور دنیل پلین ویو به عنوان شخصیت اصلی بسازد، اما با مگنولیا، شخصیت ها جذاب یا جذاب نیستند، مطمئناً آنقدر جالب نیستند که 3 ساعت زمان نمایش را پر کنند.
سعی می کنم داستان ماگنولیا و اینکه چرا هر داستان جواب نداد را توضیح دهم. محبوب ترین نمایش بازی در شهر بچه ها چه می دانند؟ مجری آن جیمی گیتور در حال مرگ است که برای 30 سال از عمرش مجری برنامه بوده است. جیمی دخترش کلودیا را مورد آزار و اذیت قرار داد که به یک معتاد به کک تبدیل شده است و توسط گشت لس آنجلس جیم کورینگ تعقیب می شود. رکورد بچه ها چه می دانند قرار است توسط استنلی اسپکتور جوان شکسته شود، رکورددار قبلی دانی اسمیت به یک مست تبدیل شده است و در حسرت عشق یک متصدی بار با بریس است که فکر می کند اگر بریس بگیرد او را دوست خواهد داشت. ماگنولیا در اصل دو داستان است زیرا پیوند بین داستان ارل پارتریج در حال مرگ بسیار ضعیف است. ارل پارتریج در حال مرگ بر اثر سرطان است، او با یک جوینده طلا به نام لیندا ازدواج کرده است. ارل بیشتر وقت خود را با پرستارش فیل می گذراند که سعی می کند با آوردن پسر بدبختش فرانک تی جی مکی به بستر مرگ، آرزوی در حال مرگ پیرمرد را برآورده کند. فرانک بنیانگذار سیستم "خود کمکی" است که به مردانی که با آن مشترک هستند تضمین می کند که می توانند هر زنی را که می خواهند به برده جنسی خود تبدیل کنند.
این نقشه طولانی و طولانی است. و ما فکر می کنیم که کار می کند زیرا اتصالات سست وجود دارد. با این حال، ارتباطات در درازمدت معنای کمی دارند. آنها اهمیت کمی برای شخصیت ها و چگونگی تغییر آنها در طول تجربه فیلم دارند. در واقع نمی توانم بگویم که هیچ یک از این شخصیت ها اصلاً تغییر می کنند. آنها فقط با یا بدون یکدیگر بیشتر رنج می برند. شروع فیلم برای من جالب بود، این نشان می دهد که پدیده های نادری از طریق این نوع ارتباطات رخ می دهد. در اینجا هیچ چیز خارقالعادهای اتفاق نمیافتد، به جز طاعون کتاب مقدسی قورباغههایی که از آسمان میبارند، بدون هیچ توضیحی جز ارجاعات بیپرده به متن کتاب مقدس با تکرار عدد 82 (خروج 8:2) در طول فیلم.
من نمی توانم Magnolia را به طور کامل محکوم کنم، مفاهیم بالقوه و جالبی دارد اما آنقدرها هم خوب اجرا نشده است. اجراها همگی بد نیستند، مانند هر تصویر گروهی، شخصیت ها و اجراهایی هستند که شما بیشتر از دیگران دوست دارید. من طرفدار شخصیت جان سی ریلی بودم چون او کمترین نقص گروه را دارد و رابطه او با کلودیا جالب بود، فکر می کنم P.T.A می توانست عمق بیشتری در آنجا داشته باشد. من فکر می کنم مشکل ماگنولیا شلوغ بودن آن است. من مطمئناً برخی از شخصیت ها و داستان های فرعی را حذف می کردم. اگر میخواهید موضوع اصلی ارتباط بین این زندگیها باشد، باید ببینیم که چگونه میتواند این افراد را تغییر دهد. ماگنولیا اگر با این شخصیتها به نتیجه عمیقتری میرسید، فیلم بهتری میشد، زیرا مخاطب و شخصیتها باید از سه ساعت خود چیزی بگیرند.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر ابتدا وارد اکانت خود شوید.